پـــرپـرواز

باوضــو وارد شویـداینجــازیارتــگاه عشقِ
لبیکـــ یاحسینــــــــ(ع)

·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥

هر روز برای سینه زن عاشوراست!
لایوم کیومک یا اباعبدالله...

·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥
من یهـ نوکر دربه درم
چند سالهـ همش منتـظرم

اسمــم دربیاد برم حـــرم وای وای وای!

آخرین مطالب

پـــرپـرواز

اللهـــم الرزقنــا حــ+حسیـــن+ـرم فی الدنیــاوالآخره....

۲۴ مطلب با موضوع «غمنامهـ ائمه» ثبت شده است


به شیشــه های اتـاقم دوباره " هـا " کردم

واز نوشتــن اسمت برآن حیــا کردم


به روی شیشــه کشیـدم شبیه یک گنبد

به پـای شیشـه نشستــم "رضـا رضـا " کردم



قـلاده سـاز عشـــق را گفتــم که از جنــس وفـآ


قــلاده ای سازد مـــرا ، نقشش "اَنا کَــلْبٌــــ الْـــرِضـــا"


دلنوشت:

حـــرم امـن تـو کافیست هراسـان شده را....

"تسلیت"
amir zero
۰۱ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۶ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۸ نظر


تمـــام مــا که ز پــروانه هــا نشــان داریــــم

بــرای سینــه زدن تــآ سحــر تــوان داریــم


هــزار شکــر خــدا که در شبـــ یلــدا

بــرای روضــه کمـــی بیشتــــر زمــان داریـــم




دلنوشت:


دل زینب پریشـان است...

amir zero
۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۷:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

        اربابـ دلـم نمیـرود بعــداز دومـــاه "سیـاه پوشـی" لبـاس نوکـریتان را در بیـاورم 

      یـادت هستــ شبــ اول " مادرت زهــرا " پیرهـَن مشکی مان را رفــو کرد


چـع زود دهـه اول تمام شد...


شب اصغرت، مادرش ربـاب تسلی میداد


از بــدن اربااربآی علــی جگــرمـــان سوخت" چه کارهــا که نکردند بابدن جوانتـــ "

چـه امانتــی از حسـن داشتــی..." وای قاســـمـم "


یادش بخیـر روز نهــم

سقــای دشتــ کربلا ابالفضــل ابالفضــل ابالفضــل"
"دستــش شــده از تن جــداابالفضــل ابالفضــل ابالفضــل"

روز بـی ســر شدنت چه زخــمها که برخــود نزدیــم...

شـام غریبـان ،" رقیــه " بی تاب بــود...

قصــه اسارت چه روضــه دارد...




          "غیـرتی ها"

"عمـّه" با چه واژه هـایـی یاد میشود:
"سیـلی" "انگشت نمــا" "چشــم چـرانــی""سنگــ""محمــل""معــجر"...

گوشـهــ خرابـه دختــرت +جــان+داد...
ســه سال بیشتــر نداشت...{ روضه نمیخوانــم }

زینب ماند و کربـلا...
حسینــ جان از دختـرت سوال نکــن "شرمنــده ات میشــوم "

بگــو من چه کنم "تنهــایــم "

ریــــزد از چشـمم اشک تنهــایی
خواهـــرت زینب  شـــــد " تماشــــایـــی" 

حــال اربعیـن هــم تمــام شد...
کــربلا هــم که نرفتـــم

مــن کجــای دنیــایم اربابـــ...


دلنوشت:


بـاور نمیکنــم که تــومــرا دعوتــ نکــردی ،میدانــم " مـن بـَدم "

بعـداز40 روز مادرتـان لباسمـان را به امانت میگیــرد!


اربابــ : مــرادریاب...

amir zero
۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

قصـّه به " سَـر " رسید

پریشـان زینـب(س)


سـر بـر روی نیـزه بدجـور
ســر به ســر رقیـه (س) گذاشته بود

دلنوشت:
بردند سـرش را...

amir zero
۱۴ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ نظر

آقـا سلام !

کـاسـه اشکــی بـه مـَن دهیـد ؛

مـاه ِ گـدایی ِ مــن و چشــمم شــروع شــد ....


مـا از هـمه لـذایـذ دنیـا گــذشتـه ایـم !

گریـه بــه زیـر ِ پـرچـم تــو ؛

چیـز دیـگر اسـت ...

دلنوشت:

بـﻪ ﻧــﺎﺯ ﻭ ﻋﺸـﻮﻩ ﺣــُﻮﺭ ﻭ ملکــ ﻧﯿــﺎﺯﯼ ﻧﯿــﺴـﺖ ؛
 ﻫﻤﯿـﻦ ﮐﻪ ﻣﺴﺖ ﺣﺴﯿﻨﯿــﻢ ، ﻋﯿﺸﻤـﺎﻥ ﻧــﻮﺵ ﺍﺳــﺖ ...

amir zero
۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۱:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹ نظر

منّت بگذار و نام من هم بنویس
در زمُـره "نوکـران" محّـرم بنویس

لایق اگرم برای قربانگاهت
تاریخ شهادتم "محّـرم" بنویس


وقتی که نوکرت رو سیاه میشود

" دلنوشت "


دلنوشت:


ای مالک!

اگر هنگام شب کسی را در حال گناه دیدی
 فردا به آن چشم نگاهش مکن.
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.

امیرالمومنین علی (ع)


amir zero
۰۱ آبان ۹۳ ، ۰۷:۴۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر


" حـَیَّ عَـلَی العـَـزا"


بــوی نوکــری...!


"عاقــلا"

به من خرده نگیر این عقل تعریفی ندارد که

شدم دیوانه اش، دیوانه تکلیفی ندارد که!

جانــم حسیـن(ع)

دلنوشت:

تو اسمـونم نمونده ، حتی یدونه ستاره

amir zero
۲۸ مهر ۹۳ ، ۱۰:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

جعبـه ی خیاطی زهــرا مرا مشهـور کرد 

پیـرهن مشکی شیعـه کار دستـــ فاطمـه ست


نمکــ روضــه عجبــ بر بدنم میـسازد
دست من اسم تو را روی تنـم میسازد 

مادرم قـول وفــا دادکه بعداز مـرگم 
پیـرهن مشکی من را کفنـم میسـازد

امیر نوشت:

"شین" مثل شفاعت مادر

amir zero
۱۳ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۷ نظر

هـر سال میگذرد از حکایت لیلـی

هنـوز مـردمِ صحـرا نشین سیـه پوشند



محکم بزن به سینه ام ای دست شرم کن

با سـّم اسب سینه زنی میکند "حسیـن"


دلنوشت:

مادری گوشه گودال زجّه میزند

"غریب مادر حسین"

amir zero
۱۱ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۵ نظر

حتی خیال بی تــو شدن می کشد مرا

کارم به روز های جدایــی نمیکشد



تا " محــرّم " مرا نگه دارید
دل مـن لک زده برای "حسیــن (ع)"


امیر نوشت:

عجب هوای روضه "قتلگاه" دارم!

amir zero
۰۸ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ نظر