پـــرپـرواز

باوضــو وارد شویـداینجــازیارتــگاه عشقِ
لبیکـــ یاحسینــــــــ(ع)

·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥

هر روز برای سینه زن عاشوراست!
لایوم کیومک یا اباعبدالله...

·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥·٠•♥
من یهـ نوکر دربه درم
چند سالهـ همش منتـظرم

اسمــم دربیاد برم حـــرم وای وای وای!

آخرین مطالب

پـــرپـرواز

اللهـــم الرزقنــا حــ+حسیـــن+ـرم فی الدنیــاوالآخره....

۱۳ مطلب با موضوع «امیــر نوشتــ!» ثبت شده است


        اربابـ دلـم نمیـرود بعــداز دومـــاه "سیـاه پوشـی" لبـاس نوکـریتان را در بیـاورم 

      یـادت هستــ شبــ اول " مادرت زهــرا " پیرهـَن مشکی مان را رفــو کرد


چـع زود دهـه اول تمام شد...


شب اصغرت، مادرش ربـاب تسلی میداد


از بــدن اربااربآی علــی جگــرمـــان سوخت" چه کارهــا که نکردند بابدن جوانتـــ "

چـه امانتــی از حسـن داشتــی..." وای قاســـمـم "


یادش بخیـر روز نهــم

سقــای دشتــ کربلا ابالفضــل ابالفضــل ابالفضــل"
"دستــش شــده از تن جــداابالفضــل ابالفضــل ابالفضــل"

روز بـی ســر شدنت چه زخــمها که برخــود نزدیــم...

شـام غریبـان ،" رقیــه " بی تاب بــود...

قصــه اسارت چه روضــه دارد...




          "غیـرتی ها"

"عمـّه" با چه واژه هـایـی یاد میشود:
"سیـلی" "انگشت نمــا" "چشــم چـرانــی""سنگــ""محمــل""معــجر"...

گوشـهــ خرابـه دختــرت +جــان+داد...
ســه سال بیشتــر نداشت...{ روضه نمیخوانــم }

زینب ماند و کربـلا...
حسینــ جان از دختـرت سوال نکــن "شرمنــده ات میشــوم "

بگــو من چه کنم "تنهــایــم "

ریــــزد از چشـمم اشک تنهــایی
خواهـــرت زینب  شـــــد " تماشــــایـــی" 

حــال اربعیـن هــم تمــام شد...
کــربلا هــم که نرفتـــم

مــن کجــای دنیــایم اربابـــ...


دلنوشت:


بـاور نمیکنــم که تــومــرا دعوتــ نکــردی ،میدانــم " مـن بـَدم "

بعـداز40 روز مادرتـان لباسمـان را به امانت میگیــرد!


اربابــ : مــرادریاب...

amir zero
۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

حقـا که حقیقتـا عـلـی (ع) حق باشد
حـق است عـلـی (ع) ز حق که برحـق باشد

دیدیم خطـی به دفتـر " لـم یَـزلـی "
حـق باعلـی (ع) و علـی مـع الحـق باشد



امیر نوشت:

سنـی برو بمیـر که " حیــدر "

امام ماست.


" عیدتــون مبارک "

amir zero
۲۰ مهر ۹۳ ، ۰۶:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۵ نظر

از مناجـات ونسیـم رمضـان دور شدم

لازمـم بود نسیـمی ز هــوای " عرفـه "


بوی خدا وحسین می آید

وقتی باهم همکلام میشوند


 امیر نوشت:


18 روز....!

amir zero
۱۵ مهر ۹۳ ، ۰۷:۲۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

جعبـه ی خیاطی زهــرا مرا مشهـور کرد 

پیـرهن مشکی شیعـه کار دستـــ فاطمـه ست


نمکــ روضــه عجبــ بر بدنم میـسازد
دست من اسم تو را روی تنـم میسازد 

مادرم قـول وفــا دادکه بعداز مـرگم 
پیـرهن مشکی من را کفنـم میسـازد

امیر نوشت:

"شین" مثل شفاعت مادر

amir zero
۱۳ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۷ نظر

حتی خیال بی تــو شدن می کشد مرا

کارم به روز های جدایــی نمیکشد



تا " محــرّم " مرا نگه دارید
دل مـن لک زده برای "حسیــن (ع)"


امیر نوشت:

عجب هوای روضه "قتلگاه" دارم!

amir zero
۰۸ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

" تهدمت ولله ارکان الهدی"

بخداقسم پایه های ارکان الهی فروریخت

***
مولایمان را

تیــغ نکشتــ ، میــخ کشتـــ

ما بی خیال سیلی مــادر نمیشویم

باهــرکه غیــراوست برادر نمیشویم

امیـرنوشتــ :وحدت که بجای خود ولی من ذاتا از دشمن مرتضی تنفر دارم.

amir zero
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

خطا از من است میدانم

من که سالهاست"ایّاکَ نَعبُد" می خوانم

باز به دیگران دل سپرده ام.


باز کن در که گدای سحـــرت برگشته

عبــد عصیان زده و دربه درت برگشته!!!



امیر نوشتــ:رهایم نکنبیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...

 


amir zero
۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

چه اشتیاقی دارد زائر برای پیوستن به تـو،دلش پر می‌کشد اما پایش نمی‌رود

نگاه می‌کند به آن همه عظمت و می‌گوید:
خداوندا به من اجازه می‌دهی پا پیش گذارم؟
یا رسو ل الله اجازه می دهی ؟
اجازه می دهند ملائک ؟
وقلبش مطمئن است از جواب اجازه و جواز پیش آمدن به سمت رضا "علیه السلام"

یا سریع الرضا به حق رضا "علیه السلام" مرا پذیرا باشد

"ادخلوها بسلام آمنین"



آخر به کجا روی کند ای همه رحمت

گـر در بـر تـو شخـص گرفتـار نیایـد

دیـدم همـه جا بـر در و دیوار حریمـت

جایـی ننـوشتـه اسـت" گنهکـار" نیـایـد


امیــرنوشتــ :بــوی عطر سیبــ حرم را از مشهدالرضا حس میکنم.

چند روزی میهمان قبله هشتم هستم"طلب حلالیت"دارم.

amir zero
۳۱ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۰ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۱ نظر

"حسین جان"

سلام میدهم از بـام خانه به سمت حـــرم

ببخـش نوکــرتان را،بضـاعتـش این است...

"صـــلـی الله علــیــک یـــا ابـــاعـــبــدالله
"


آسمــــان دلم ابریستـــــــــــ...!!!

گاهی بی هـــوا هـــوای پرزدن در حریمتـــــــــــــ را میکند...!!!

من کجــا و پــرکشیــــــدن...!!!




امیـرنوشتـ:خوبیـــــم بدیــــم،پاتـــ نوشتهــ شدیــم آقا

amir zero
۲۶ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۴ نظر

گیــرم بهشت مست مِـی کوثــر است

فــواره های صحــن رضــا دیدنی تر است


امیرنوشتــ:پیرمرد کنج حرم باخود زمزمه میکرد
اینجا حریم ضامن آهوست بعد چشمانش خیس شد وگفت که کاش کوفیان نیز ضمانت حسین را قبول میکردند.


«یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه کیف یتلظی عطشا»

«ای قوم اگر به من رحم نمی‏کنید به این کودک رحم کنید، آیا او را نمی‏بینید که چگونه از شدت و حرارت تشنگی، دهان را باز و بسته می‏ کند؟»


amir zero
۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۵ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۴ نظر